داستان آبیدیک

عفو کردن عفو

afv, ~ kardan


english

1 Law:: /بخشيدن، بخشودن، گذشت كردن، بخشايش، گذشت/ (intransitive or passive form شدن عفو : be, to be, being, to have been, having been+pp) pardon (n, v), ~ing; forgive, -ing, ~ness; remit, remission (remit sins( • condone, -ing, -ation; commutation of sentence; absolve : to remit (a sin) by absolution

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code